تأثیر رنگ در هنر اسلامی
فرهنگ و ادب دوره اسلامی ایران، دربردارنده مباحث گوناگونی پیرامون رنگهاست که خود تأثیر زیادی در هنر اسلامی داشته که این موضوع در لابهلای احادیث و آیات، کتب ادبی و هنری مطرح شده و وجود آثار هنری باقیمانده از دوران اسلامی گویای حقیقت فوق است. رنگها در هنر و فرهنگ اسلامی ایران به درجاتی مانند با ارزشترین، شریفترین، زیباترین، بالاترین و… تقسیم و انتخاب شده و به کار رفتهاند. انتخاب رنگ طلایی گنبدها، کاربرد فراوان زمینه آبی و متن سفید و مفهوم قدس رنگ سبز، گویای آن است. علاوه بر این از دوران تاریخی صدر اسلام تاکنون، رنگها عاملی برای بیان هویت اقوام و ملیتها بوده که سیاه جامگان، سـرخ جامگان و سفید جامگان با قزلباشها در زمان صفویه از آن جمله است.
رنگ یکی از مدرکات بصری است و در فرهنگ و هنر اسلامی با تفسیرهای عرفانی و ابعاد زیباییشناسانه به جنبههای مختلف آن از جمله تأثیرات روانــی و شناختی آن توجه شده است، بویژه حکمت وجه تمایز رنگ، آدمی را در بسیاری موارد رهنما بوده است.
تفاوت رنگها یکی از تدابیر و حکمتهای خداوندی است.
از اینرو درک زیبایی هستی و شناخت ابعاد آن براساس اختلاف رنگها که خود نعمتی بس عظیم است برای انسان میسر میشود. پدیده رنگ و رنگشناسی چنان جایگاهی را در زندگی بشر بویژه در بعد هنرمندانه و زیباییشناسانه، به خود اختصاص داده که تخصصهایی در زمینه تولید، بکارگیری و شناخت آنها بوجود آمده است. فرازهایی از چنین مسائلی در اشارات کتابها آمده، به طوری که در اقصی نقاط جهان نیز رایج بوده است. پیش از این در ونیز برای درک رموز رنگ تا پانزده سال صرف وقت میکردند. امری که نقاشان بیش از دیگر طبقات با آن سروکار داشتند و معماران و رنگسازان و دیگر هنرمندان نیز دائم درگیر رنگ و مسائل مربوط به آن بودند. کثرت رنگها فراتر از قوه تشخیص بصری انسان است.
اثر رنگ های اصلی
براساس تحقیقات دانشمندان در کشور ما بیش از یکصد و هفتاد رنگ واژه در زبان فارسی شناخته شده است. مطالعات علمی بر روی گونههای رنگی نشان میدهد که شمار طیف رنگها حدود ۷/۵ میلیون رنگ است و چهبسا که فراتر از این نیز باشد. مبحث رنگها، ماهیت،کیفیـــت و نیز اثر آن همواره مورد کاوش و مداقه حکمای قدیم، عرفا، شعرا و نیز هنرمندان ایرانی بوده است. البته دیگران نیز در مورد آن بیتفاوت نبودند، لیکن در ایران بویژه عرفانی ایرانی، به صورت خاص به ابعاد آن توجه کردهاند. ارسطو دو رنگ اصلی را سیاه و سفید میداند و معتقد است که بقیه رنگها از اختلاف و امتزاج این دو رنگ پدید آمدهاند. افلاطون رنگهای اصلی را چهار رنگ سیاه، سفید، سرخ و لامع دانسته است. حکمای اسلامی همانند شیخ الرئیس ابوعلی سینا، ملاصدرا و شیخ اشراق و… هرکدام در مورد پدیده رنگها نظریات مفصلی را ابراز کردهاند. بارزترین نمود رنگ، انتخاب آن برای پرچمهاست که هر کشوری متناسب با اصول و اعتقادات و تأویلات و مفاهیم خود، رنگ مناسب را با علامتها و سمبلهای مربوط، برای پرچم کشور خود انتخاب کرده و هر کشوری پرچم خاص خود را با چند رنگ و در مواردی تک رنگ مشخص ساخته است. از جمله پرچم سه رنگ ایران که در تشریح رنگهای انتخاب شده، سبز را نشانه اعتقاد به اسلام، سفید نشانه علاقهمندی به صلح و سرخ نشان از دفاع از کشور با نثار خون است. رنگ سبز در پرچمهای بیشتر کشورهای اسلامی دیده شده و در عرفان اسلامی نیز جایگاه بلندی دارد. اغلب رنگ سیاه را رنگی شیطانی و سیاهبختی و در مرتبه بسیار پایین قرار داده؛ ولی تعدادی نیز آن را رنگ تکامل و به عبارتی بالاترین رنگ میپندارند که ماورای آن رنگی وجود ندارد.
هفت رنگ در هنر اسلامی
عدد هفت در بسیاری از عرصههای هستی نمودی شگرف دارد، از آن جمله در رنگهاست که این فرهنگ و تمدن ایرانی سابقه دیرین دارد. هر رنگی تأثیرات ذهنی برشمردهای را به بار میآورد. تأثیراتی هست کــه مفاهیم رنگها بر آنها استوار است. این تأثیرها گام به گام افزوده میشوند تا به مفهوم عرفانیشان برسند. سرانجام آسان خواهد بود که پیشبینی کنیم رنگ میتواند به خودی خود یک ارزش عرفانی بگیرد.
رنگ حیاتبخش خورشید، طلایی است و جاودانگی و زیبایی فروزنده آن، از ابتدا توجه بشر را بطور ویژه جلب نموده و در مقدسترین و یا با اهمیتترین بناها، آنهم در رأس آثار، بکار گرفته میشد و در معماری اماکن مقدس و متبرک اسلامی نیز از این پدیده زیباییشناسانه و مقدس غفلت نشده است. انواع وجود برحسب شمارش، در هفت وجود منحصر است و انحصار شمارش زمین و آسمان به عدد هفت نیز اشاره به مراتب هفتگانه وجود است. احساسهای دیدن نورهای رنگی، دریافتهای فراحسی رنگها در حالت پاک، از یک کارکرد درونی آدمی سرچشمه میگیرد.
عدد هفت در بسیاری از امورات فرهنگی اجتماعی و معنوی و جهانی در تمدن اسلامی ایران تجلی خود را نشان میدهد. بسی شگفتانگیز است که زیباترین اندیشههای انسانی را هم در حصار عدد هفت میبینیم که در بسیاری موارد با رنگهای هفتگانه علاوه بر فرهنگ و معارف اسلامی در عرصههای هنر اسلام عجین و تأویل شده است. قدما رنگهای اصلی را هفت گونه میدانستند و نیز برخی اقوام در گویشهای خود هفت رنگ اصلی، سیاه، سفید، قرمز، سبز، زرد، آبی و قهوهای را دارند کاشی هفت رنگ در ادامه سیر تکاملی فن کاشیسازی به وجود آمد و در ساخت مساجد و اماکن مقدس کاربرد زیادی دارد. مدارک بسیاری، بویژه منابع غنی ادبی، نشانگر آن است که برای هنرمندان، بخصوص معماران، علاوه بر علم معماری آشنایی با علوم دیگر، بویژه نجوم و رنگشناسی، نیز ضروری است؛ زیرا بسیاری از مسائل نجومی و نیز ایام هفتگانه با رنگهای هفتگانه تأویل و تعبیر شده بودند.
یکی از قدیمیترین و بهترین منابع باقیمانده که در زمینه کاربرد مصالح معماری و رنگ آنها بویژه استعمال سنگهای رنگین در بنای اسلامی را بطور مفصل بحث کرده-کتاب الاعلاق النفیسه ابن رسته و مربوط به قرن سوم هجری است تجلی رنگ در صورت مادی و در نور از قابلیتهای آن در عرصههای عرشی و زمینی است که در مواردی نمود آن در تضاد با یکدیگر است، چراکه سفیدی در نور، وجود تمام رنگهاست؛ لیکن در ماده رنگ سفید نشانگر نبود رنگ است، اما ماده، رنگ سیاه از ترکیب گونههای رنگ حاصل میشود؛ در صورتی که در نور، سیاهی نشانگر نبود رنگ است.